مادرانه
زینبم، دخترم
سلااااااااااااااااام
طنین نفسهایت،انگاه که در آغوشم هستی
نوازشهای کودکانه ات،آنگاه که دستان کوچکت را بر صورتم قرار میدهی و لبانم بازی میکنی
شیرینی نگاهت ،آنگاه که خواسته ای داری
کنجکاوی هایت،آنگاه که در صدد کشف حقایق هستی
نوای دلنشین صدایت،آنگاه که با راه رفتن "تا تا" میگویی و با به هم زدن دستانت "دس دسی"
همه و همه....
طنین نفسهایت،انگاه که در آغوشم هستی
گرمی دستانت،آنگاه که در دستانم می فشارمش
نوازشهای کودکانه ات،آنگاه که دستان کوچکت را بر صورتم قرار میدهی و لبانم بازی میکنی
شیرینی نگاهت ،آنگاه که خواسته ای داری
کنجکاوی هایت،آنگاه که در صدد کشف حقایق هستی
نوای دلنشین صدایت،آنگاه که با راه رفتن "تا تا" میگویی و با به هم زدن دستانت "دس دسی"
همه و همه
نعمتی است از بیشمار نعمت خداوند رحمان به من، به ما
که هیچگاه و هرگز نمیتوانم شُکرش را به پیشگاه رب متعال به جا آورم
زینبم.....نور دیده مادر
هرگاه در زندگی ام نعمتی را، اندکی درک میکنم و خدا را در پَس آن احساس....
دلم می لرزد.....
نمیدانم میترسم یا خوشحالم یاهردو
ترس و نگرانی به سبب تقصیراتم به درگاه خداوند
خوشحالی و شعف به خاطر لطف بی منتهای خداوند
و اینجاست که خوف و رجا را در می یابی.این اصل والای اسلام و تشیع که به حیات معنا میدهد و روحت را می آلاید و آرامشی بدون وصف در درونت به جریان می اندازد.
خدای مهربان
به همه داده هایت شُکر
به همه نداده هایت شُکر
برای همین نعمت شُکرت، شُکر
به داشتن امامی چون سیدالساجدین و مناجات شاکرینش شُکر که چه زیبا میگوید:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اِلهى اَذْهَلَنى عَنْ اِقامَةِ شُكْرِكَ تَتابُعُ طَوْلِكَ،وَاَعْجَزَنى عَنْ اِحْصآءِثَنآئِكَ فَيْضُ فَضْلِكَ،
وَشَغَلَنى عَنْ ذِكْرِ مَحامِدِكَ تَرادُفُ عَوآئِدِكَ، وَاَعْيانى عَنْ
خدايا بخشش پى درپى تو انجام دادن سپاسگزاريت را از ياد من برد و ريزش فضل و احسانت مرا ازشمردن ثنا و ستايشتعاجز كرد و پشت سر هم آمدن نيكيهايت مرا از ذكر ستودنيهايت بازداشت و پياپى رسيدن نعمتهايت مرا از نشر دادن